۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه
افسون
من افسونی بلد بودم که میخواندم سحر می شد
ولی افسون شوهر کردو به تاریکی در افتادم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر