۱۳۸۶ اسفند ۱۲, یکشنبه

یک شب خوب

در این چند سال اخیر هیچ وقت با هیچ کدام از خوانندگان هیس دیدار حضوری نداشتم . چند وقت پیش ماز ( یکی از بهترین دوستان من که زیاد ازش یاد گرفته ام ) گفت با دختری آشنا شده که در بین حرفهایش فهمیده که از خوانندگان هیس است . ماز هم بند را بر آب داده بود که آریا رفیق من است . چند روز پیش ماز تلفن زد و گفت که شب برنامه نگذار که پیش مریم برویم . راستش برای من هم جالب بود که هم با یکی از خوانندگان هیس از نزدیک دیداری داشته باشم و هم تا حدودی دستم بیاید که چه تیپ آدمهایی نوشته هایم را می خوانند .

مریم یک گلوله انرژی بود . از دختران ورزشکار در سطح ملی کشور و از آن دسته آدمهایی که انرژی می کارند و موفقیت درو می کنند . برخورد خوب و گرم میزبان باعث شد احساس راحتی کنم . مریم از عاشقان ایرانگردی و طبیعت که ساعتها حرف برای گفتن دارد است و یک اتاق کوچک در خانه اش داشت که پر از گیاهان زیبا و سر حال بود که نشان از رسیدگی و محبت صاحب آن گیاهان داشت . از انواع کاکتوس و گیاهان آپارتمانی بگیر تا یک آکواریوم با ماهیهای زیبا و خیلی چیزهای جالب دیگر که نشان از روح زنده و پر بارش داشت . شام هم یک نوع ماهی درست کرده بود به نام زبیده که اسمش خیلی باحال بود و من را یاد این آهنگ بندری های قر مازوخیستی می انداخت اما واقعا خوشمزه بود . واقعا خوشحال شدم که همچین تیپ آدمهایی نوشته هایم را میخوانند . از آدمها قوی و موفق خوشم می آید .

مریم عزیزم از همه چیز مخصوصا برخورد خوب وصمیمانه ت سپاسگذارم و امیدوارم که دوستی خوب و مفیدی با ماز داشته باشی .