۱۳۸۶ آذر ۲۵, یکشنبه

رزم شبانه

برای رزم شبانه ساعتی بعد از غروب هوا به راه افتادیم .سکوت و سرما و تاریکی سرمای ارتفاعات حس و حال خوبی به همه داده بود . فرمانده کادر همراهمان نبود و بچه ها و افسران آموزش که وظیفه هستند (یعنی در طی دوران سربازی به سر می برند )احساس آزادی و راحتی می کردند . اول به جهت یابی از روی ستارگان پرداختیم و هفت برادر و داتالکرسی را پیدا کردیم و با توجه به آن ستاره شمالی را که در جهت شمال قرار دارد را پیدا کردیم . بعد از این به کار با قطب نما در شب پرداختیم . گرا گیری و تخمین مسافت در شب از دیگر کارهایی بود که انجام دادیم . سپس تعدادی تیر رسام و منور شلیک کردیم و بعد از آن چند نفر از بچه ها بلند گوی فرماندهی را گرفتند و به آواز خواندن و رقصیدن پرداختیم .

به بچه ها گفتم : معلوم نیست این رزم شبانه است یا بزم شبانه . در کل بیشتر وقت را به رقص و آواز پرداختیم . با وجود سرمای استخوان سوز هوا این برنامه مفرح مانع از احساس سرما شد . اکثر بچه ها در این هیری ویری با حسرت به قمقمه هایشان نگاه می کردند و آرزوی الکلیجات می کردند . خوش گذشت .