۱۳۸۶ مهر ۱۸, چهارشنبه

این روزها

اول اینکه : این روزها به سرعت می گذرند و من هم لا جرم می گذرانم . هر روزی که به تاریخ اعزام به سربازی نزدیک تر می شوم برایم سخت می گذرد . نه آنکه از سختی راه بترسم بلکه در وضعیت بلا تکلیفی و منتظر ماندن را دوست ندارم . دوست ندارم درنگ کنم . دوست دارم همیشه به هدفهایم هجوم آورم اما همیشه نمی شود اینطور عمل نمود . بعضی از دوستانم می پرسند که خیلی نگران سربازی ام هستم یا استرس دارم ؟ باید بگویم که اصلا نگران اعزام به سربازی نیستم چون بعد از سربازی مزد سختی آن را می گیرم و این پاداش چیزی نیست جز کارت پایان خدمت و در نتیجه پاسپورت کوفتی ام . در دوره آموزشی اینطور تصور کرده ام که به یک دوره بدنسازی هوازی و خلوت کردن با خودم می خواهم بروم . بعد هم تقسیم می شویم و بقیه خدمت را با درجه ستوانی خواهم گذراند که در نتیجه زیاد سخت نخواهد بود . البته امیدوارم که اینطور باشد!! با تمام این حرفها باید بگویم که می دانم روزهای سختی در پیش خواهم داشت روزهای سخت ، روزهای خوب ، روزهای بد ، روزهای زیبا و دوستان جدید که در ادامه راه با آنها آشنا خواهم شد .

دوم اینکه : اهل چس ناله کردن نیستم برای همین زیاد نمیخواهم ناله کنم که ذات الریه شده ام و این یک هفته 13 عدد آمپول در باسن شریفمان فرو کرده اند . البته در حال بهبود هستم . اما واقعا عرض میکنم که کون من شبیه آبکش شده بد مصب

سوم اینکه : این چند روز اخیر که تا اعزامم باقی مانده سعی می کنم بیشتر بنویسم اما بعد از اعزام چند ماهی در هیس کم خواهم نوشت ولی بعد از تمام شدن دوره آموزشی باز هم مثل قبل در خدمت شما خواهم بود . بعد از سربازی دوست دارم بیشتر خاطرات و احساسات خودم را بنویسم . دوست دارم خاطرات سربازی ام در هیس ثبت شود تا چند سال دیگر با خواندن آن کلی یاد این روزها را در دلم زنده کنم .

چهارم اینکه : این سریال های ماه رمضان خیلی حرص در بیار هستند . مخصوصا این سریال اغما و مخصوصا ان قسمتی که الیاس یا همان شیطان ! به پری ( دختر دکتر پژوهان ) می گفت زبان فارسی را باید از عربی پاک کرد و پری که مثلا شخصیت مثبت داستان است جواب میداد نه عربی خیلی به زبان ما خدمت کرده . این سناریو ها رو کدام الدنگی می نویسد آخه ؟ نکته خنده دار قضیه هم شبیه بودن دکتر پژوهان فریب خورده به خاتمی است . البته نمی دانم این هدفدار بوده یا خیر اما خیلی کار تخمی و بی مزه ای بوده .