روزگاری بود که درختی را می شکستند ، آنهایی می شکستند که زیر سایه آن می نشستند .آفاق را گردیده ام در آسمان چرخیده ام ، خوبان فراوان دیده ام اما شما چیز دیگرید . آنان که می گویند برای شما می میریم دروغ می گویند ، ما راست می گوییم که به عشق هم زنده ایم ، پیش از آنکه به یاد هم بنشینیم کنار هم بنشینیم ، قدر آئینه بدانیم چو هست ، نه در آن وقت که افتاد و شکست .
سلامتی سه تن ، رفیق ، ناموس ، وطن .
سلامتی سه کَس ، زندانی سیاسی ، سرباز ، بچه یتیم های بیکس .
سلامتی مردایی که از پل نامردی رد نمیشن اما توی دریای مردی غرق میشن .
سلامتی خود فروش که خودش رو میفروشه اما هیچ وقت آدم نمی فروشه .
سلامتی زنجیر که صد سال زیر برف و بارون میمونه و می پوسه اما هیچ وقت از هم جدا نمیشه .
سلامتی دریا که هزاری طوفانی میشه اما ماهیاش رو دور نمیریزه .
سلامتی سنگای بزرگ رودخونه که هوای سنگ ریزه های رودخونه رو دارن .
سلامتی اونهایی که بین خودشون چشم سفید ندارن اما موسفید ها رو دارن .
سلامتی اون باغبونی که زمستونش رو بیشتر از بهارش دوس داره .
سلامتی اونهایی که میرن توی باغ گل رو بو میکنن ، لگد نمی کنن .
سلامتی تموم زندانی ها ، زندانی های سیاسی ، زندانی های انفرادی ، زندانی های بی ملاقاتی .
سلامتی اونهایی که زر ندارن ، زور ندارن ، پول ندارن ، پارتی ندارن ، یخه چر کین ، پا برهنن ، مقوا خوابن ، پارک خوابن ، یه پیرهن رو شب می شورن و روز تنشون می کنن .
سلامتی درختای چنار یوسف آباد و ولیعصر که که کلاغ ها رو پناه دادن .
میگن عشق است و مستی ، مستی و راستی ، هرگز نمیری مادر ، امان از بی مادری رفیق بی کلک مادر ، دوست بهتر از دوست مادر ،اول و آخر مادر ، کوه رنج پدر .
عقاب اوج می گیره میره بالا می رسه به عرش اعلا و به بال و پرش مینازه . سرمایه دار به بنز الگانس و به سرمایه و مالش ، خوشگلا به چهره زیباشون ، خوش صدا ها به صوت داوودیشون ، فوتبالستها به شوت جادوییشون، به تکنیکشون ، بوکسور ها به مشتشون مینازن ، کشتی گیرا به فن زدنهاشون ، شطرنج بازها هم به مهره چینیشون مینازن ...
اما من به شما اوسکولا که دو ساعته دارین این خزعبلات من رو گوش میدین تا یک پیک نجسی رو بگین سلام و نوش کنین مینازم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر