این چند روز درگیر کار های نمایشگاه کتاب بودم . با توجه به این سالهایی در نمایشگاه نه به عنوان بازدید کننده ، بلکه به عنوان یکی از مسئولین غرفه ها فعالیت می کنم و با زیر و بم این کار تا حدودی آشنا شده ام باید بگویم که امسال بدترین سال برگزاری نمایشگاه بود . ایرادات بسیاری وجود داشت که بیان آنها در مجال این چند خط نیست اما اگر بخواهم تیتر وار نام ببرم باید بگویم که
اول از همه به نظر من نبود فضای سبز مناسب و حتا سایه بان هایی برای استراحت بازدید کنند گان به شدت توی ذوق می زد . معلوم نیست که این همه سال آنجا چکار می کنند که چهار تا درخت درست و حسابی در آنجا وجود نداشت هر چه هم بود فقط درختان سپیدار بود که بیشتر به عنوان بادشکن استفاده می شوند تا درختان سایه دار . حال آنکه در محل برگزاری نمایشگاه های بین المللی زیبایی محیط و استراحتگاه های سر سبز یکی از عوامل مهم در سهولت کار برای افرادی است که از صبح تا شب دنبال کتاب های مورد علاقه شان می گردند .
دوم اینکه اطلاع رسانی به بازدید کنندگان در این نمایشگاه به مزخرف ترین شکل ممکن انجام میشد . یعنی به عنوان مثال در سالن های نمایش کتاب هیچ فرد مسئولی برای پاسخ گویی به مردمی که برای اولین بار به این مکان آمده بودند و از بزرگی محل گیج شده بودند وجود نداشت . در کل نمایشگاه تنها یک چادر برای اطلاع رسانی کامپیوتری وجود داشت که گاها اطلاعات غلط و بی دقتانه ای را به افراد ارائه می داد .
سوم اینکه فضای امنیتی زیادی بر این بیستمین نمایشگاه سایه افکنده بود و گاها صحنه هایی منزجر کننده چشم هم بیننده ای را حیرت زده خیره می کرد . طرح مبارزه با بد حجابی و برخورد نا مناسب با بازدید کنندگان این حادثه فرهنگی حقیقتا جای تاسف فراوان داشت .
چهارم اینکه در این دوره از نمایشگاه ها برای اولین بار رشته هنر و معماری از جرگه علوم خارج شده بود و دولت فخیمه با قطع سوبسیدی که تا سالهای پیش به دانشجویان و مراکز دانشگاهی ارائه می داد ضرری دو جانبه را هم به دانشگاهیان و هم به وارد کنندگان این کتابها وارد کرده بود . این در حالی است که به کارت دانشجویی دانشجویان رشته های هنر و معماری کارت خرید ارزی ارائه می شد و دو هزار تومن دریافت می گردید ، اما در مرحله بعدی که دانشجو پی می برد که با این کارت کتاب ، کتابهای هنری و معماری نمی تواند بخرد و نه می توانست کارت را پس بدهد و نه می توانست کتابی در این زمینه بخرد .
پنجمین مورد آماده نبودن محیط مصلی برای چنین کاری بود به نوعی که چند روز قبل از نمایشگاه همانطور که احتمالا عکسهای آن را دیده اید با آمدن باران انبار فروش ارزی که گرانترین کتابهای نمایشگاه در آن قرار داشت و همچنین سالن فروش ریالی مانند استخر پر از آب شده بود .
مورد ششم کمبود امکانات ارتباطی پیشرفته بود . به عنوان مثال در نمایشگاه بین المللی اینترنت به صورت وایر لث و بدون محدودیت وجود داشت و اگر لپ تاپ داشتید میتوانستید به راحتی آنلاین شوید و به اینترنت دسترسی داشته باشید اما امسال همه به دنبال پریز برق برای شارژ موبایلهایشان بودند .
ایراد های فراوانی وجود داشت که چند مورد از آنها را نوشتم اما به هر حال چند نکته مثبت هم در این تغییر محل برگزاری نمایشگاه وجود داشت . مثلا وجود دستشویی های مجهز و وسیع و چند طبقه یکی از این موارد مثبت بود به گونه ای که هرگز ندیدم برای دستشویی رفتن کسی صف بسته باشد .
نکته مثبت دیگر نزدیکی خط به مترو به محل برگزاری نمایشگاه بود . همین . دیگه من چیز مثبتی ندیدم . در یکی دو پست آینده چند اتفاق بامزه که در این چند روز برایم افتاد را تعریف میکنم . البته اگر یادم نرود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر