۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

کارت قرمز

یه رفیق خیلی صمیمی و قدیمی دارم که وقتی  میره سربازی طاقت نمیاره و تصمیم
می گیره که خودش رو به دیونگی بزنه و کارت قرمز بگیره . شب بعد ازخاموشی
لخت مـادر زاد میـشـه سـطـل آشـغـال رو می گـیـره دسـتـش و ضرب می گیره و 
می رقصه که : «من بنده شیطانم ، من بنده شیطانم » و همینطوری میره تو محوطه
پادگان . در نهایت هم معافی قرمز که مـــــال دیـوانـه هـاسـت رو میگیره .
اینو گفتم که بدونین با چه اساتیدی نشست و برخاست می کنم.  

هیچ نظری موجود نیست: