به به که بهار آمده و غنچه به باغ آمده و بلبل خوشخوان به نوا آمده و از پس آن سرد زمستان ِ تموزی که گذشت باد صبا آمده و از پس یک سال پر از ظلم و ستم ، خنده روا آمده . هرچند که از لشکر بی رحم ستمکار به ما سیل بلا آمده و بر بدن و جسم مبارز که به بند است بسی تیغ جفا آمده و اشک بر این درد و سیاهی که اسیرش شده ایران گرامی روا آمده ، اما تو به یاد آر رفیقان که به حبس بوده گرفتار و ندیدند در این سال که بگذشت بجز اذیت و آزار ، به یاد آر شهیدان فداکار که کردند به هر شهر وطن جان خود ایثار بدان مردم ایران نبودند بر این حال سزاوار و امید است که این دورۀ بد رنگ و دل آزار نماند ، نماند در این میهن پر بار بجز شادی وآزادی و آبادی بسیار