۱۳۸۵ آبان ۹, سه‌شنبه


چند تا از عکسهای پسری خودم ... سزار الان پنچ ماهشه . میگن که سگها از سه ماهگی تربیت پذیرند اما سزار از دو ماهگی به تربیت شدن جواب داد . در همان زمان بهش یاد داده بودم که وقتی داخل خانه است خرابکاری نکند . صدا می کرد و میبردمش بیرون . دیده بود که برای بیرون رفتن سندلهایم را پا می کنم و بعد می برمش بیرون . یک روز صبح خواب بودم و در اتاق را باز کرده بود و آمده بود که صدایم کند تا بیدار شوم و ببرمش بیرون . اول پارس کرد اما من چسبیده بودم به تخت خواب . بعد هم کمی دستم را لیسید که بیدار شوم . بیدار شدم اما فقط چشمانم باز شد و قدرت از زیر پتو درآمدن را نداشتم . سزار هم خیلی شیک یک لنگه از سندلم را آورد جلوی چشمم و روی زمین گذاشت و درست وسط سندلم شروع کرد به جیش کردن . من هم بدون هیچ عکس العملی فقط بهش نگاه کردم و جالب این بود که اون هم مثل خنگها زل زده بود به من و لبخند ملیح می زد .

هیچ نظری موجود نیست: