۱۳۸۴ خرداد ۷, شنبه

شمن نامه 12

سالک مبارز اگر بیاموزد که گفتگوی درونی را متوقف کند ، آنگاه
می تواند هر ناممکنی را ممکن کند و هر نا شدنی را شدنی .

سالک جنگجو آنچه که از آن به عنوان قسمت یاد می شود ، نظیر
پدر و مادر ، برادر ، موقعیت اجتماعی ، وضعیت مالی و ظاهری
و ... ، می پذیرد . آن را در نهایت فروتنی و با لبخند قبول می کند ،
قبول می کند که چه هست ، نه برای افسوس خوردن ، بلکه به عنوان
نکته ای حیاتی که باید دانسته شود تا بتواند در مبارزه زندگی شکست
نخورد . نداستن نقاط ضعف و قدرت ، و راضی نبودن جنگجو از
چیستی خودش ، برای او بزرگ ترین و مهلک ترین دشمن است .

سالک به مرور به قدرت می رسد . اما باید بداند که در صورت به
قدرت رسیدن باید متواضع باشد .
تواضع سالک با فروتنی و به خاک افتادن گدا فرق دارد . سالک در
برابرهیچ کس سر خم نمی کند و همین طور اجازه نمی دهد و کسی
در برابرش خم شود .
در عوض گدا جلوی هر رهگذری که حتا کمی از او برتر باشد سر
خم می کند، زانومی زند و به خاک می افتد ، در مقابل انتظار دارد
هر کسی هم که از او پایین تر است ، در مقابلش همین کاررا انجام
دهد .
این گدایی حتا می تواند گدایی محبت و عشق هم باشد ، گدایی در به
شهرت رسیدن برای بازیگری جوان که در مقابل یک تهیه کننده یا
کارگردان مشهور قرار می گیرد ، گدایی دانشجو برای نمره پایان ترم
و... .
سالک جنگجو می جنگد اما هیچگاه گدایی نمیکند و در صورت پیروزی
یا شکست ، لبخند می زند و متواضع است .

هیچ نظری موجود نیست: