۱۳۹۰ آذر ۸, سه‌شنبه

حضانت


امروز بالاخره بعد مدتها آگهی دادن یه زن و مردی که بچه دار نمیشدن اومدن
و حضانت و سرپرستی کودک درونم رو بعد از طی مراحل اداری بطور کامل

به ایشون سپردم . هنوز نیم ساعت نگذشته بود که بچه رو پس آوردن گفتن :
آقا ما گو خوردیم . این هیولا باشه پیش خودتون

هیچ نظری موجود نیست: