۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

ازدواج

در جمع رفقا  بنشسته بودیم  یکی از یاران  که اخیرا خرقه دامادی بر تن نموده و لب بر ساغر وصل معشوق زده بود به کنجی چمباتمه زده و سر در متکای کاناپه بنهاده و دیده گان فرو بسته و سرش بی اختیار جُــل می زد  گفتمش :
 خوب مگه خر گازت گرفته بود که رفتی زن گرفتی که  همش اینطوری دپــــرس باشی ؟
 طلبکارانه فرمود : من خیلی از ازدواجم راضی ام  در همین زمان  تلیفونش زنگ همی خورد و چون پاسخ داد فریاد و فغان زنش جیغ زنان تا سه فرسنگی به گوش رسید چنان که جمعی در اندیشه شدند که ایشان در حال وضع حمل می باشند  که :  من از ساعت 2 ظهر تنهام تـــــــو رفتی پیش اون دوستای الدنگت ؟
 چون آن معاشقه تلیفونی به پایان رسید یاران را فرمود  : آقا جان مادرتون ازدواج نکنید .

۲ نظر:

Odiseh گفت...

مردها اصولا دو دسته اند :
دسته اول اونهایی اند که بعد از ازدواج مثل سگ پشیمون می شن و با جرات به اشتباه خودشون اعتراف می کنند و در پی حل مشکل با اعتماد به نفس کامل شروع می کنند به زیر آبی رفتن .... و اما دسته دوم آدم های ضعیفی هستند که از اعتراف کردن به پشیمانی گریزانند و همیشه در تمنای دیگری و عذاب وجدان ناشی از خیانت دست و پا می زنند

آریا تهم گفت...

البته اینطوری فقط مردان متاهل دسته بندی میشن . مجردا و عزب اوغلیا ر هم بشکافید لطفا