۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

تبدیل فرضیه به تئوری

روی دیوار همسایه روبرویی یک بابایی گیر داده بود که بنویسد گوسفند زنده و یک شماره زیرش بنویسد . صاحب خانه هم هر روز رویش را رنگ میزد ولی این چرخه درست در همان مکان قبلی تکرار می شد .  بعد از چند روز حدس زدم باید مزاحمت باشد . تلفن را برداشتم و به آن شماره کذایی  تلفن کردم . یک آقایی تلفن رو برداشت .
 گفتم ببخشید بزرگوار  گوسفند زنده دارید ؟
 با یک لحن بدی گفت من به تو بچه ک...نی دختر نمیدنم قزمیت !!  بعد هم گوشی را قطع کرد
اینطور بود که فهمدیدم حدسم درست از آب درآمده.

هیچ نظری موجود نیست: