از من به کجا ؟
به چه یی ؟
با که ؟
در چه احساسی ؟
نزدیکِ دور ِ دور از من ، بی منی !
بی تو اما من با تو ام از چه رو به هنوز
...
خواب هر روز را بی خواب می کند
حدس خواب دیدنت به روز
به چه یی ؟
با که ؟
در چه احساسی ؟
نزدیکِ دور ِ دور از من ، بی منی !
بی تو اما من با تو ام از چه رو به هنوز
...
خواب هر روز را بی خواب می کند
حدس خواب دیدنت به روز
.......
باز هم شب و چای ِ سرد ِ سرد ، بی قند
تلخ و سرد ، همچون بریدنت
که همیشه گمان می بری سرد شده ،
اما من هنوز
بر جای رفتنت در اتاق
جرعه جرعه جنون را تلخ هرت می کشم
از تشنگی ِ تو
باز شب و تشنگی و سکون
و باز هم جرعه ای بی تو بودن ِ هر روز ،
از فنجان ِ جنون ِ جان افروز
و
باز از روز ،
چای ،
تلخ و سرد ، برجاست تا هنوز
تلخ و سرد ، همچون بریدنت
که همیشه گمان می بری سرد شده ،
اما من هنوز
بر جای رفتنت در اتاق
جرعه جرعه جنون را تلخ هرت می کشم
از تشنگی ِ تو
باز شب و تشنگی و سکون
و باز هم جرعه ای بی تو بودن ِ هر روز ،
از فنجان ِ جنون ِ جان افروز
و
باز از روز ،
چای ،
تلخ و سرد ، برجاست تا هنوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر