تقدیم به هم بازی کودکیهام ، عشق نوجوانیهام ، رفیق دیروزم ، امید فردام
I miss you too
تو یک شروع تازه ای ، برای شعر بی کسی
تبسمی دوباره ای ، در التهاب بی کسی
تو یک سرود تازه ای برای شاعری که باخت
تمام سرگذشت خود ، در آن قمار بی کسی
دراین زمان که مردمان ، به قیل ، قال می دهند
سکوت ما نشانه ایست ، از اختناق بی کسی
تو آمدی به خواب من ، من از تو مست گشته ام
اگر چه جاودانه نیست ، سراب و وهم بی کسی
بهار در نگاه تو ، به من سلام می کند
اگرچه من درختیم ، در این خزان بی کسی
من از ریا و زهد ِ خشک فرار کرده ام ، ولی
نگاه کافرت کشید ، مرا به کفر بی کسی
نسیم خاطرات دور ، تو را به من رسانده است
زبانه زد دوباره عشق ، به دست باد بی کسی
به هر کسی رسیده ام ، دچار درد ِ علت است
ندیده ام پدیده ای ، به شکل ِ درد بی کسی
ببین که شور دیدنت ، مرا کجا کشانده است
بخوان از این تغزلم ، حدیث ِ عشق بی کسی
اگرچه بودنت کم است ، برای دست آریا
ولی خیال لمس تو ، شده خیال بی کسی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر